وقتیکه دست تقدیربخت مرا رقم زد
تصویر تلخی از عشق برگیسوان غم زد
وقتی که خواست ان شب بخت مرا نویسد
دستی غریبه ارام بر شادیم قلم زد
انگه که دست تقدیر از ترس لرزه افتاد
دستش به جوهر خورد بخت مرا بهم زد
جوهر روان شد،اری بر جای جای دفتر
بخت سیاه من را اینگونه او رقم زد
:: برچسبها:
تقدیر ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0